متحیرم چه نامم …
این قلمِ ناتوان را یارای وصف مولایمان نیست، که مگر می شود و یا می تواند کوچک بزرگ را وصف کند؟ اگر هم تمام همت خویش را بکار گیرد آخر کار می بیند بزرگ را به قدر خویش کوچک نموده و آنچنان که باید نتوانسته حق مطلب را به جا آورد، اما با اینهمه شادی را نمی شود در پستوی دل نهان کرد، شادی سیزدهمین روز از ماه رجب در دل ما بالا و پایین می شود ما تمام سال و ماه و روزمان شادیم از منتسب بودن به مولایمان سیزدهمین روز رجب که دیگر جای خود را دارد، این روزها ذکر مدام ماست شکر بر نعمتی که توان شکر گذاری اش را نداریم ، شکر برای دوستی و تبعیت از مولایی که ابوتراب است و حیدر کرار است و صراط مستقیم است! گرچه آنچنان که باید نبوده ایم و نیستیم اما باز هم شادیم که در مسیریم و بیراهه ها را طی نمی کنیم به هوای رسیدن به مقصد.
و اما “پدر”*
آقا ما فرزندانِ سرکش و پر ادعا و بی صبری هستیم که درک مقام شما را نکرده ایم و اینچنین است که سرگردانیم، و اگر می دانستیم تمام معنای پدر در شما خلاصه می شود و آنچه از یک پدر توقع داریم در شما کامل تر می یابیم شاید گام هایمان در مسیر سریع تر برداشته می شد و در غفلت و حیرت دست و پا نمی زدیم، آنچه از پدرانمان دیده ایم پشت و پناه بودن است و چه پناهی بالاتر از شما؟
*پیامبر اکرم(ص) فرمودند: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ؛ من و علی (ع) دو پدر این امت هستیم
( بحارالأنوار 16 95 باب 6)