خلق اثر هنری
بساط رنگ و سفال را که آورد، داد مادرش بلند شد که: مگه نگفتم دیگه از این کارا قبول نکن؟!
اگه دوباره رنگ بریزه روی فرش و لباسات لک بشه و کثیف کاری بکنی من میدونم با تو…
دخترک بی خیال خندید و گفت: مامان تو چجوری دلت میاد لحظه خلق این اثر هنری رو بگی کثیف کاری؟! رنگ بازیگوشه میریزه اینور اونور، ولی کار
خودشو بلده، رو هر گلی که بشینه جون میده بهش روی هر برگی که بشینه سبزش میکنه اصلا یه ظرف بدون رنگ و لعاب مگه ارزشی داره؟!
همـــــــــه ی ارزشش به همین رنگ و لعابیه که شما اسمش رو میزارین کثیف کاری…
مادر همانطور که روی میز دستمال می کشید گفت: زبون نریز، رنگ و قلمت رو بردار برو توی تراس بشین هرچقدر که خواستی با رنگای بازیگوش بازی
بکن بعد از خلق اثر هنریت بیا … شما هم از این دردسرا داشتین؟!