فیروزه نیشابور
سنگهای فیروزهی نیشابور راهشان را کج کرده اند سمت اصفهان، آمده اند جای نگین انگشتری اینبار بنشینند
رویِ تنِ ظرفهای مسی و جلا بدهند به قد و بالای گلدانها و گلاب پاش ها و …
فیروزه ها خوشحال و سرخوش یکی یکی همچون دانه های خوشرنگ انار کنار هم مینشینند و بعد می شوند
تماشاچی، از کارگاه های فیروزه کوبی تا ویترین مغازه ها تا خانه ها و حتی کشورهای مختلف، میروند و
تماشا می کنند و رنگ اصالت می پاشند به هما جا، سنگ های خوش رنگ و لعاب می شوند همنشین آدمها می شوند دلخوشی می شوند
زیبایی خانه و دلگرمی ما آدمها به همه چیز رنگ حیات میبخشیم چه برسد به فیروزه که خودش زنده است و تماشا میکند?