حرم امن تو کافیست هراسان شده را…
توی کوچه پس کوچه های شهر که قدم بزنی از بعضی خانه ها بوی بهشت می آید، جلوتر که میروی نه عطر و گلابی زده اند و نه عودی سوزانده اند و نه هیچ کارِ دیگری تنها یک پرچم سیاه سر در خانه آویخته اند و بساط روضه را برپا کرده اند یک چای روضه میدهند و دو خط حزن تنها همین! بعضی ها که پیشکسوت ترند در این روضه داریها گویی خانه هایشان بوی کربلا هم میدهد مینشینی یک چای روضه بخوری و بروی میبینی وسط کربلایی و حال عجیبی داری و پر از اشکی و دلت قدری سبک شده، این خانه ها که بوی محرم حسین میدهد روزِ بر ملا شدنِ رازها چه حرفها دارند بزنند چه شاهدانِ پر صحبتی هستند و حرفهایشان نیز خریدار زیاد دارد، خدایا از این خانه های مبارک نصیبِ ما کن از این خانه های پر از عطربهشتی به ما هم بده ما دستمان خالی است و دلمان پُر، خودت برایمان جا و مکانی مبارک و پر از حضورِ خودت رقم بزن …